آرایشگاه شهرک

و در این میان، آقای رابرت ون رنسلیر همچنان در اتاق قدم می‌زد، دستانش را پشت کمرش گذاشته بود و نگاهی بسیار خوشایند بر چهره مهربانش نقش بسته بود. در آن لحظه، بدون شک، شادترین و راضی‌ترین مرد آرایشگاه شهرک نیویورک بود: که ناگهان در زدند و خدمتکاری وارد شد. «یادداشتی برای شما، آقا. روی آن «فوری» نوشته شده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» و دوست ما آن را گرفت؛ منتظر ماند تا آن مرد رفت، و سپس آن را باز کرد.

این را خواند: « آقای رابرت ون رنسلیر : «جناب آقای محترم، آیا ممکن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد از دوستمان آقای گرین درخوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد کنید که امشب برای یک موضوع بسیار فوری به منزل دوست قدیمی‌شان خانم لینچ تشریف بیاورند؟» [۹۸] بیست و هفتم ذکر اظهارات رابرت ون رنسلیر پس از خواندن یادداشت فایده‌ای ندارد.

آنها همیشه حاضر به فراموش کردن ما نیستند. اینکه چه کسی نامه را نوشته و هدف از آن چه بوده، مسئله‌ای بود که قهرمان ما ساعت‌ها به آن اندیشید – ساعت‌هایی که یا در اتاق قدم می‌زد، یا بی‌حرکت آرایشگاه سهروردی روی صندلی می‌نشست، با دستان گره کرده و چشمان خیره به جای خالی. وقتی بالاخره به تصمیمی رسید، آشکارا تصمیمی ناامیدانه بود، زیرا پیشانی‌اش سیاه و چشمانش می‌درخشید. با گام‌های بلند به راه افتاد.[۹۹]از اتاق بیرون رفت و لحظه‌ای بعد سوار تاکسی شد و به سمت بالای شهر می‌رفت.

طولی نکشید که پیاده شد و راه افتاد و وقتی تاکسی ناپدید شد، تاکسی دیگری گرفت و وارد آن شد و به سمت خانه مری هریسون رفت. او لباس ابریشمی صورتی رنگی پوشیده بود و گونه‌هایش از شادی می‌درخشید؛ او در مجموع چنان شگفت‌انگیز بود که اخم رابرت ون رنسلیر، برخلاف میلش، وقتی وارد اتاق شد، تا حدودی آب شد. با این حال، اخم آنقدر سریع نبود که او متوجه آن نشود. «چی شده؟» با گریه گفت. و دوباره اخم‌هایش در هم رفت. ناگهان گفت: «مری، باید از هم جدا شویم.» دختر از جا پرید. «منظورت چیست؟» فریاد آرایشگاه ونک زد. «دقیقاً همین را می‌گویم. باید از هم جدا شویم.» و سپس با دیدن رنگ‌پریدگی وحشتناکی که بر او سایه افکنده بود، او را به سمت خود کشید و رفت و روی مبل نشست.

با ملایمت بیشتری گفت: «به حرف من گوش کن، مری؛ تو دختر خوبی هستی و من هیچ ترسی ندارم که تمام حقیقت را به تو بگویم.[۱۰۰]می‌دانم که تو هیچ ربطی به این موضوع نداری؛ اما من به دردسر بزرگی افتاده‌ام و فقط یک راه برای نجات خودم در دنیا وجود دارد. او نفس نفس زنان گفت: «منظورت چیست، جیم؟» (جیم اسمی بود که به او یاد داده بودند او را صدا بزند.) او گفت: «مریم، تو می‌دانی که من یک مرد متأهل هستم، مگر نه؟» «بله،» او گفت، «اما چه…» «و اینکه من مرد خیلی ثروتمندی هستم؟ خب، خانم لینچ دست به کار شده تا از من اخاذی کند.» دختر خودش را عقب کشید. نفس زنان گفت: «تو… چی!» «درسته،» گفت. «من قبلاً مجبور شده‌ام چند هزار دلار به او بپردازم.» دختر فریاد زد: «خدای من! این امکان نداره!» «بله،» پاسخ داد. «و این فقط یک معنی دارد – اینکه ما باید برای همیشه از هم جدا شویم.» [۱۰۱] بیست و هشتم آرایشگاه شریعتی مری هریسون مثل آدم‌های مست تلوتلو می‌خورد.

به صندلی چسبیده بود. نفس نفس زنان گفت: «جیم، قراره چه بلایی سرم بیاد؟» او شروع کرد: «می‌دانی که من همیشه مراقب تو خواهم بود.» «نمی‌خواهم… منظورم این نیست.» او گریه کرد. «اما، اوه… من دوستت دارم… بدون تو نمی‌توانم! به نام خدا کجا بروم؟» و با فریادی پرشور خودش را روی او انداخت. «چه کار کنم؟» بارها و بارها فریاد زد. «چطور می‌توانم تحملش کنم؟» او تلاش کرد تا او را آرام کند. زمزمه کرد: «گوش کن، اینقدر سخت نگیر. شاید بتوانی مرا فراموش کنی – لطفا اینطور رفتار نکن.» او به شدت می‌لرزید. فریاد زد: «نه، نه! من را می‌کشد – می‌کشد!» و ناگهان با چشمانی درخشان از جا پرید. «من آن را می‌کشم.»[۱۰۲]زن! نفس زنان گفت: «همین کار را می‌کنم!» مرد آرایشگاه جردن دوباره او را به سمت خود کشید و سعی کرد او را آرام کند. گفت: «نه، نه، مری. این فقط اوضاع را برای من بدتر می‌کند. اگر مرا دوست داری، باید از من دست بکشی.

این تنها راه سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» او آنجا نشسته بود، رنگ پریده و لرزان، و با خودش ناله می‌کرد. موهای زیبایش را از روی پیشانی‌اش کنار زد و با نگاهی گیج به روبرویش خیره شد. با صدای گرفته‌ای زمزمه کرد: «تسلیم شو!» «تسلیم شو!» همراهش احساس ناراحتی شدیدی می‌کرد؛ طبیعتاً یک مرد خوش‌قلب دوست ندارد زنی را رنج دهد، به‌خصوص زنی که هنوز دوستش دارد.

با این حال، او تصمیمش را گرفته بود و می‌خوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد آن را عملی کند. گذاشت زن به آغوشش تکیه دهد و هق‌هق کند و غم و اندوهش را از خود دور کند.

سالن زیبایی سعادت آباد

اما من ندیدم که چطور ممکن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد بیرون بیفتد، و اگر می‌توانست بیرون بیاید، پس چرا جایی که بقیه ما بودیم نیامد؟ نمی‌توانستم چیزی از آن بفهمم؛ تنها زنانه تهران چیزی که می‌دانستم این بود که او رفته سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. می‌دانستم که حتماً غرق شده و جسدش را جزر و مد، که حالا با شدت بیشتری بالا می‌آمد.

با خود برده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. خب، شرط می‌بندم که از بالا آمدن قایق اصلاً لذت نبردیم. هیچ‌کس حرف زیادی نزد؛ ما فقط با چوبدستی‌هایمان آرایشگاه ده لبه‌ی عرشه می‌نشستیم و هر وقت که به ساحل برخورد می‌کرد، او را هل می‌دادیم. چارلی سیبوری کنار من نشست و بعد از مدتی گفت: «کی قراره به مردمش بگه؟» به او گفتم: «من هستم، چون مقصر کل ماجرا من هستم.» او گفت: «هیچ‌کس مقصر نیست.» گفتم: «بله، هستم. آنها فقط به خاطر من این کار را کردند.» او گفت: «برای این سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که همه رفقا تو را دوست دارند و دوست دارند هر کاری برایت انجام دهند.» به هر حال، حالا که می‌فهمم، خیلی لازم نبود.

و مثل این سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که من او را کشته باشم. وای، کاش من کشته می‌شدم، این را می‌دانم. بی‌عرضه، بعد از این همه حماقت، حقم بود. بعد از آن، مدت زیادی کسی حرفی آرایشگاه ولیعصر نزد، سپس هانت وارد، که در گشت گوزن شمالی بود، گفت: «این اولین نفر از گروه مسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که مرده.

فکر کنم الان دیگر به اردوگاه نمی‌رویم.» گفتم: «اصلاً توی این شرایط نه.» بعد از مدتی گفتم: «اسمش را می‌فرستیم و در مجله‌ی بویز لایف چاپش می‌کنند .» هانت گفت: «می‌دانم، با یک خط سیاه دورش.» با این حال، ما همیشه به نوعی امیدوار بودیم، با اینکه می‌دانستیم هیچ منطقی در آن نیست. هانت گفت: « فکر کردی که دیگه رفتنی هستی ، و سالم برگشتی.» خب، من خیلی احمق بودم که وقتی آن حرف را زد، ایده خاصی به ذهنم نرسید، فقط گفتم: «بله، اما آن فرق داشت.» سپس دُری بنتون، که دو یا سه نفر از من آرایشگاه زنانه دورتر بود، گفت: «یک چیز قطعی سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد، او از پنجره رد شد و به داخل آب رفت.

شاید نیمه هوشیار بود و یادش نمی‌آمد که فقط یک نوار باریک از عرشه آنجسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. و حتماً از روی آن به پایین افتاده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» گفتم: «نمی‌دانم، فقط اگر در قایق نباشد، حتماً در آب سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد و اگر در آب افتاده و نه شنا بلد بوده و نه فریاد زده، حتماً غرق شده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» بعد هیچ‌کس چیزی نگفت و ما فقط آنجا نشستیم و او را از ساحل دور نگه داشتیم و تماشایش کردیم که به سمت بالا می‌رود.

وقتی به پیچ بنتلی رسیدیم، توانستیم چراغ‌های بریج‌بورو را ببینیم و آن موقع بود که کم‌کم متوجه شدم و از برگشتن به خانه متنفرم. کاش جزر و مد اینقدر سریع ما را نمی‌برد. بعضی از بچه‌ها روی پشت بام راه می‌رفتند، اما سعادت آباد هیچ‌کدام چیزی نمی‌گفتند. کاش من جای آرتی بودم، این را می‌دانم. باید راضی می‌شدم که بدون اینکه کلاغ‌ها این کار را بکنند فرار کنم – منظورم این سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که آن پیام را برای من بفرستند. به هر حال، تصمیم گرفتم کسی باشم که این موضوع را به آقای السورث و همچنین افراد آرتی بگوید.

و تمام تقصیرها را هم به گردن بگیرم. فکر کنم در تمام مسیر هیچکس چیز دیگری نگفت تا اینکه به اسکله فیلد کلاب رسیدیم. ساحل اینجا مثل صخره‌های کوتاه سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد و بعد از اینکه او را به آن تکیه دادیم، چند نفر از بچه‌ها پیاده شدند و او را با طناب کشیدند تا به قایق بلند رسیدیم. کانی بنت، خیلی جدی و هوشیار، پرسید: «می‌خواهیم او را به قایق بادی ببندیم؟» وای، شنیدن حرف کسی خنده‌دار به نظر می‌رسید. دکتر کارسون گفت: «بله.» او الان تقریباً رئیس سه گشت بود.

آرایشگاه میدان

هر وقت لباس شنایم را روی چمن می‌گذارم تا خشک شود، یک سنگ بزرگ روی آن می‌گذارم، مطمئن باشید. من به اسکینی صد دلار اعتماد می‌کردم، و به وستی هم همینطور، اما نسیم‌های ملایم – نیکس. آنها خیلی موذی و موذی هستند. من و وستی رفتیم و یک نسخه شیک از کتاب «جزیره گنج» را برای کتابخانه خریدیم. قیمتش یک‌چهارم بیشتر از دو دلار من بود، اما باید نگران باشیم. حالا باید یک چیز دیگر را برایتان تعریف کنم که قبل از شروع سفر دریایی‌مان اتفاق افتاد، مخصوصاً به این دلیل که ارتباط زیادی با سفر دریایی‌مان دارد.

صبح روز بعد همه ما به جنگل‌های نورث‌ساید برگشتیم تا نهال‌ها را ببندیم و آنها را به سمت رودخانه بکشیم. بعد قرار بود با یک قایق پارویی آنها را یدک بکشیم و شاید تعدادی از آنها را به پایین رودخانه ببریم. من در مورد آرایشگاه زنانه لنج قدیمی‌مان به شما گفتم، اما عمق آن برای سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آبادفاده از لنج تا جنگل‌های نورث‌ساید خیلی کم سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. «نهال‌ها را یدک کشیدیم و به سمت پایین رودخانه حرکت کردیم.» همه رفقا آنجا بودند به جز اسکینی، چون دکتر به خاطر اینکه حسابی اذیت شده بود، مجبورش کرده بود خانه بماند. شرط می‌بندم دکتر حسابی حواسش پرت شده بود.

یک چیز قطعی بود، من و وستی با هم بودیم. تا ظهر همه وسایل را به رودخانه منتقل کرده بودیم و علاوه بر آن، مقداری چوب آتش‌زنه هم داشتیم که با خودمان به قایق خانه ببریم. قایق پارویی را با چیزهای کوچک پر کردیم آرایشگاه ونک و نهال‌ها را یدک کشیدیم و به سمت پایین رودخانه حرکت کردیم. جزر و مد بالا آمده بود و تقریباً پر شده بود و ما باید کمی از آن بالا می‌رفتیم. بعضی از بچه‌ها می‌خوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آبادند صبر کنند تا آب برگردد و با آن پایین بیاید. اما من گفتم شاید یک ساعت طول بکشد و اگر جزر و مد نخواهد برگردد و ما را با خود ببرد، باید نگران شویم. حالا که کاری جز یدک کشیدن وسایل باقی نمانده بود، همه به جز من و وستی و پی وی شروع به پیاده‌روی تا خانه کردیم.

گفتیم او را هم با خودمان توی قایق ببریم تا بتواند قایق را نگه دارد، چون آن قایق مثل غربال ساخته شده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. گفتم: «اگر همینطور ادامه بدهد، دیگر آبی آرایشگاه خیابان در رودخانه نمی‌ماند – همه‌اش توی قایق می‌رود.» وستی گفت: «خلاف جریان پیش رفتن خیلی سخته.» به او گفتم: «و علاوه بر این، ما از تپه هم بالا می‌رویم؛ این را یادت باشد.» خب، باید پی-وی را می‌دیدی. «چی داری می‌گی؟ بالای تپه!» فریاد زد.

در حالی که به وستی چشمک می‌زدم، گفتم: «وقتی شروع به پایین آمدن از تپه کنیم، خدا را شکر او راحت‌تر خواهد رفت.» وستی گفت: «باید ترمز کنیم.» از پی‌وی پرسیدم: «می‌دانی چرا از یدک‌کشی الوار حرف می‌زنند؟ چون با فوت اندازه‌گیری می‌شود . » فریاد زد: «تو دیوانه‌ای!» وستی با حالتی کاملاً هوشیار گفت: «درست مثل وقتی که از آن برای نرده‌های پشتی سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آبادفاده می‌کنند، با یارد اندازه‌گیری می‌شود.» گفتم: «حتماً – حیاط خلوت.» پی وی فریاد زد: «فکر می‌کنی می‌توانی من را سرکیسه کنی، نه؟» گفتم: «تو فقط به قایق‌رانی ادامه بده و متوقف نشو. وقتی اوضاع شروع به تغییر کند، مجبور نخواهی بود اینقدر آرایشگاه تهران سریع قایق‌رانی کنی.» جیمینی، پی وی نمی‌دانست چه فکری کند – اینکه آیا من دارم او را مسخره می‌کنم یا نه. می‌خوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد بداند: «چرا نکنم؟» گفتم: «چون به سمت مخالف می‌رود، می‌بینی؟ از قایق دور می‌شود.» ای بابا! پی وی همین الان قوطی نجات رو تو گردنم خالی کرد.

و تا پایین قایق اوضاع همین بود. افتضاح، اما ما پی‌وی را آنقدر دیوانه داشتیم که یک قوطی آب را از یک سر قایق بالا می‌آورد و در سر دیگر خالی می‌کرد. وستی گفت: «چه فرقی می‌کند داخل باشد یا بیرون، تا وقتی که آنجا باشد. شرط می‌بندم کلی ماهی سالمون کنسروی توی این رودخانه هست.» پی وی فریاد زد: «چی کنسرو شده؟» گفتم: «به ماهیگیری ادامه بده؛ منظورش ماهی سالمون کنسروی بود، اما فکر کنم شاه‌ماهی ترشی بیشتری هم هست. می‌دونم که توی هادسون کلی شاه‌ماهی ترشی هست.» وستی در حالی که آرایشگاه میدان پارو می‌زد و خیلی هوشیار به اطراف نگاه می‌کرد، مثل من، گفت: «منظورت شاه‌ماهی دودی سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد؟» اوه، پسر، مگر پی وی چشمانش را باز نکرد و خیره نشد! او نمی‌دانست شوخی بگیرد یا نه – ما خیلی جدی بودیم.

گفتم: «فکر کنم به خاطر دود قایق‌های بزرگ رودخانه هادسون باشه، درست مثل اویستر بی.» پی وی فریاد زد: «از خلیج صدف چه خبر؟» «وقتی آب در هوای نامساعد کاملاً غلیظ می‌شود، صدف‌ها پخته می‌شوند.» وستی گفت: «نه همیشه.» گفتم: «نه، اما بیشتر اوقات.» وستی گفت: «اوه، البته، اما من کلی خرچنگ قرمز دیده‌ام که از رد بنک نیامده‌اند…» پی وی فریاد زد: «جوشیدن باعث قرمز شدنشون می‌شه؛ ای گنده گنده!» گفتم: «اوه، البته.» هیچ توجهی به او نکردم، اما در تمام این مدت محکم پارو می‌زدم و مثل وستی خیلی هوشیار به اطراف نگاه می‌کردم. «چون می‌دانم که در نزدیکی گرینلند کلی ماهی آبی صید می‌شود و آدم فکر می‌کند که قاعدتاً باید سبز باشند.» وستی گفت: «بله، درست مثل ماهی‌هایی که در رودخانه‌ی آمریکن در غرب صید می‌شوند، قرمز، سفید و آبی هستند.» گفتم: «و ستاره‌ها.» «مطمئناً رودخانه پر از ستاره دریایی و ماهی خال‌مخالی راه‌راه سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد – ستاره و راه‌راه.

به همین دلیل سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که اگر در آن رودخانه پارو می‌زنید، باید در قایق بایستید.» وستی گفت: «اوه، البته، به همین دلیل سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که خیلی از قایق‌ها دچار مشکل می‌شوند.» شب بخیر! باید پی وی رو میدیدی.